آن تک‌ شاخه که بر تک درخت این دشت روییده را ببین. آرام آواز می‌خواند و نغمه‌هایش همراهِ نسیم به گوش رود می‌رسد. رود آرامش می‌گیرد و آن را بر پهنه آبی بیکران اقیانوس طنین‌انداز می‌کند. لایه‌ای از آب بر فراز آسمان اوج می‌گیرد و می‌بارد و می‌نشیند بر جان تک درختِ تک‌شاخه. دل‌درخت سبز و سبز‌تر می‌شود. برگ‌ها و سپس گل‌ها می‌شکفد و سمفونی رنگارنگی از روح درخت می‌روید. پروانه‌ها گرد درخت می‌رقصند و پرندگان هم‌آوا می‌شوند با آواز درخت. جشنی برپا می‌شود و دشت از درختان مملو می‌شود و  بر تن دشت جامه‌ای از رنگ‌ها می‌پوشانند.

 

* آن تک‌شاخه بر درخت دل من است. داشتم برای خود رویا می‌بافتم که دلتنگی‌ و غصه‌ی نداشتن همدم را بر خود آسان کنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها