از آدمها واقعا متعجب و دلگیر هستم. شاهد بودن این همه رفتارهای متناقض من رو ازشون مایوس کرده.
برای مثال یکی از همکاران که دائما از زورگوییها و رفتارهای ظالمانه دیگران و بالادستیهاش با من دردودل میکنه ولی در حالیکه همزمان خودش به زیردستاش و دیگران ظلم میکنه و حرف زور میزنه و کارهای ناشایست خودش رو نمیبینه و وقتی هم بهش میگم، گوشش ناشنواست و دوباره دوباره هم که کارهای خودش رو گوشزد میکنم با رفتار وقیحش مواجه میشم.
و یا کسانی که برای نماز ظهر و عصر به نمازخونه میرند و در مجموع ۸ رکعت نماز رو در دو دقیقه تمام میکنند و در مقابل مدیر و رئیسشون به اصطلاح تا کمر خم میشن و بله قربان و چشم قربان هستند. جالبه که در مقابل خداشون که قدرتمند تمام امور هستی و عالم هست، بیاعتنا هستند و در مقابل یک انسان فانی سر اطاعت فرو میارن، حتی اگه طرف حرف زور و بیربط بزنه، برده و ذلیلشاند!
واقعا متعجبم که خداوند مقتدر و قدرتمند اصلی رو رها کردند و چسبیدند به کسانی که کلید موفقیت و آینده زندگی خود اونها هم به دست خودشون نیست جز خداوند.
اینجاست که من رو از زندگی کردن در بین این آدمها خسته و بیزار میکنه. احساس سیر شدن دارم از این زندگی.
درباره این سایت